loading...
مسجد نبی اکرم (ص)

....

اسماعیلی بازدید : 84 یکشنبه 24 اسفند 1393 نظرات (0)

امام فرمودند: این عصای آقای خامنه‌ای عظمت اسلام است
حاج‌احمد‌آقا روی صندلی نشست چای بخورد. ما نشستیم با ایشان صحبت کردن. احمدآقا گفتند: من توی اتاق امام و جاهایی که امام تردد می‌کرد و آن‌جایی که سخنرانی می‌کرد، یک میکروفن‌ و یک کلید داشتم که اگر امام حالشان مساعد نبود، هر جا حالشان به‌هم خورد، یکی از این کلید‌ها را فشار بدهند تا دکتر طباطبایی و من بدویم توی اتاق. چون این اواخر دیگر امام مشکل قلبی‌شان خیلی حاد شده بود.
من توی اتاق خودمان دراز کشیده بودم. ساعت هفت غروب، صدای زنگ خطر امام درآمد. من یادم نیست که چیزی پوشیدم یا نه، از اتاقمان تا توی اتاق امام دویدم. وقتی آمدم کنار امام، فکر کردم امام دوباره سکته کرده‌اند. امام چمباتمه نشسته بود و جفت دست‌هایش جلوی زانوهایش بود و به تلویزیون داشت نگاه می‌کرد. من با این صحنه که روبه‌رو شدم، با تلویزیون کاری نداشتم؛ همه ذهنم امام بود. گفتم: آقا!
تا گفتم آقا، ایشان گفتند: احمد! بشین، بشین.
من نشستم. گفتند: نگاه کن.نگاه کردم دیدم اخبار ساعت هفت، دیدار آقای خامنه‌ای و کیم‌ایل‌سونگ را نشان می‌دهد. در آن دیدار چند روزه آقای خامنه‌ای از کره. گفتند: نگاه کنید، نگذارید دیر بشود، چند بار من به شما و آقای هاشمی گفتم مطرح کنید آقای خامنه‌ای را. این عظمت را آدم می‌بیند کیف می‌کند! این عصایی که آقای خامنه‌ای بلند می‌کند تو سان نظامی، این عظمت اسلام است، کیف می‌کنم من می‌بینم این را.
ناگفته‌های خواندنی محافظ رهبر معظم انقلاب
ماهنامه امتداد/ شماره 64، خرداد 1390/ صفحات 7-15

 

اسماعیلی بازدید : 63 شنبه 23 اسفند 1393 نظرات (0)

به خدا سوگند! آن دو را از قبر بیرون می­کشم
زکریّا بن آدم قمّی گفته است: خدمت امام رضا (علیه السّلام) بودم که امام جواد (علیه السلام) را آورند، در حالی که سنّ شریفش زیر چهار سال بود، پس دست مبارکش را بر زمین نهاد و سر را به طرف آسمان بلند کرد و در اندیشه­ای دراز فرو رفت، امام رضا (علیه السلام) به او فرمود: فدایت شوم! چه چیز اندیشه­ات را به درازا کشانید؟
گفت: ظلم و ستم­هایی که به مادرم فاطمه روا داشتند! به خدا سوگند! آن دو را از قبر بیرون می­کشم، آتش می­زنم، ذرّات وجودشان را می­پراکنم و به دریا می­ریزم، پس امام رضا (علیه السّلام) او را به نزد خود طلبید و در آغوش کشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود: پدر و مادرم به فدایت! تو شایسته آن ـ امامت ـ هستی.
دلائل­الامامه، ۴۰۰ ح۳۵۸، بحار الأنوار، ج۵۰، ص۵۹، ح۹ ۳ به نقل از فرهنگ جامع سخنان امام جواد علیه السلام، ص۳۵٫

اسماعیلی بازدید : 56 جمعه 22 اسفند 1393 نظرات (0)

راستی علت خواندن اذن دخــــــــــــول (آیه 53 سوره احزاب) هنگام ورود به حرم اهل بیتـــــــــــ چیست؟
یا فــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاطمه )س
(

اسماعیلی بازدید : 76 جمعه 22 اسفند 1393 نظرات (0)

تاحالا دقت کردین
همه حروف گناه (گ.ن. ا.ه) با نگاه (ن .گ.ا.ه) یکیه!!؟
داشتم فکر می‌کردم چرا اینطوریه یاد این داستان افتادم:
روزی حضرت علی علیه السلامتوی کوفه شیطان رو دیدند که تیرهایی به همراه دارد که از نوک یه دونه از تیرها زهر می‌چکید.
به شیطان فرمودند: ای ملعون چرا این تیرت با بقیه فرق دارد.
شیطان گفت: این تیرو فقط برای نشانه گیری "چشم شیعیان شما"استفاده می‌کنم.
امام علی علیه السلام (گرچه می‌دانستند اما) پرسیدند: برای چه منظوری؟
آن ملعون گفت: با نگاه لذت بخش به دختران جوان و نامحرم چشمشان کور می‌شود
ووقتی چشمشان کور شد دلشان هم کور و کر می‌شود پس هرچه در باره خدا و دین بگویید به گوششان فرو نمی‌رود حضرت آهی کشیدند و گفتند: پس به همین دلیل است هرچه درباره دین به مردم (چشم چران) می‌گویی به خرجشان نمی‌رود.
داستان دوستان: آیت الله اشتهاردی

...

اسماعیلی بازدید : 63 جمعه 22 اسفند 1393 نظرات (0)

استاد پناهیان :
تا می توانید عکس " آقا " را در فضای مجازی منتشر کنید
تا بدست همه عالم برسد ،
انسانهای پاک طینت گاهی با دیدن چهره اولیاءالله منقلب می شوند ...

اسماعیلی بازدید : 98 جمعه 22 اسفند 1393 نظرات (0)

آیت اللهی که در حال بیهوشی "پرفسور برلون" را مسلمان کرد
به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
خاطره‌ای از حجت‌الاسلام جواد مروی

اسماعیلی بازدید : 88 پنجشنبه 21 اسفند 1393 نظرات (1)

حاج قاسم السلام ای یاور مولا علی
        
همچو مالک میدرخشی در اطاعت از ولی..
        
آفرین از این همه اخلاص و پاکی در نبرد..
یادگار با وفای لشکر مردان مرد.    
       
کربلا داند که قاسم کیست در میدان جنگ..
               
عرصه را بر دشمنان دین چو شیری کرده تنگ..
     
گشته آمریکا ز نام قاسم و قدس و سپاه..
            
گیج و مبهوت و نداند این همه هست از خدا..
 
نام آمریکا چو اسرائیل شد ننگ تمام….
        
بار دیگر باز شد دستش برای خاص و عام..
     
گرچه بر شیطان فتاده لرزه ها از نام تو..
          
زین فضیلت ، کرده شیرین حقتعالی کام تو..
      
مرحبا ای مالک اشتر خدا همراه توست..
        
در تمام عرصه ها نور ولایت راه توست..
              
خشم آمریکا زتو یک هدیه ای از ماوراء ست..
        
در دفاع از رهبری جان دادن ماها بجاست..
    
ماجرای ظلم آمریکا دگر نابود شد………..
       
کاخ اهریمن به فرمان الهی دود شد………..
     
جعفری ، آمد ندا از سوی آیات خدا………..
      
کاین همه لطف الهی هست از ذکر و دعا...

اسماعیلی بازدید : 61 پنجشنبه 21 اسفند 1393 نظرات (0)

امروزه دشمن از آن زمان جنگ نزدیکتر است.نیاز به جان و دست و پا دادن نیست.کافی است دل به هر چیز ندهیم.چشم را به هر نگاهی نسپاریم ...

اسماعیلی بازدید : 59 پنجشنبه 21 اسفند 1393 نظرات (0)

چـ سرمون اومد
چـ شد که رسیدیم اینجا
اینجا که دیگه خندمون میگیره
وقتـ مـ گیم " دین"
وقتـ مـ گیم: "قرآن" وقتـ می گیم " اسلام"
که وقتـ صدا اذانو مـ شنویم میشه سوژه خندمون
که بچه نمازو باید اول زنگ خوند چرا حالا ... پاشید نماز دیگه
چـ شد که خجالت کشیدیم حجابمونو رعایت کنیم
چـ شد که به آدمای با حجاب با یه چشم دیگه نگاه کردیم
چـ شد که نماز خونه هامون خالیه
چـ شد که به جا آسمون عاشق زمین شدیم
چـ شد که زمین گیر شدیم
چـ شد که صدای صلواتامون پایین و پایین تر اومد
چـ شد که دختر ۱۸ سالمون نماز خوندنو بلد نبود
چـ شد که دیگه الان می خندیم به مــــرد که غلت خورد غلت خورد غلت خورد
در خاک برای آزاد نفسهایمان
چـ شد که الگومون شد آدما اونور که کاخشون با صدا امام ما مـلرزید
چـ شد که اسلام بزرگمونو با مسلمانیمون کوچیک کردیم
چـ شد که ما یادمون رفت راهـ رو که اومدیم و راهـ رو که قرار بود بریم
.
.
.
چـــ شــد که امــروز ایـنجــورـ " امـــروزـ" شدیم

اسماعیلی بازدید : 102 سه شنبه 19 اسفند 1393 نظرات (3)

خاطره سیلی خوردن یکی از محافظان رهبر
تو ملاقاتهای عمومی آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتهای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شب‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم،عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم.
صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلونفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: به من پشت پا می زنی؟
سیلی‌ش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد.توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت:سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!
درد سیلی همون‌موقع رفع شد.بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.

 

اسماعیلی بازدید : 77 دوشنبه 18 اسفند 1393 نظرات (0)

از دو بخش سخنرانی نتانیاهو بسیار لذت بردیم.
 یکی آنجا که گفت:ایران همین الان که درتحریم بوده وتوافقی هم نداشته کنترل چهار پایتخت عربی منطقه را در اختیار دارد. وای به حال این که تحریم هم برداشته شود و توافق هم امضا شود!
 
یکی هم آنجا که با غیظ و خشم گفت: آیت‌الله خامنه‌ای ایدئولوژیقدیم و تکنولوژی جدید را ادغام کرده و توییت می‌کند، توییت می‌کند، آن هم به انگلیسی، که اسرائیل باید محو شود!

اسماعیلی بازدید : 101 دوشنبه 18 اسفند 1393 نظرات (0)

نامه فرمانده کل سپاه سردار جعفرئ
به فرمانده نیروئ قدس سپاه سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانئ
بسم رب الشهدا و الصدیقین
سلام سردار
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ ﭼﻪ ﺁﺗﺸﯽ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩﺍﯼ،ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﻡ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺑﺎ ﺁﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ،ﺣﯿﺜﯿﺖ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﯼ ﻭ ﺳﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﯽ ﺩﺭ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺸﺎﻥ ﺯﺩه اﯼ!!!ﯾﺎﺩ ﺑﺎﺯﯼﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽﺍﻡ ﻣﯽﺍﻓﺘﻢ، ﻣﻦ ﺗﮏ ﺷﻤﺎ ﻫﻤﻪ!!!ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺗﮏ، ﻫﻤﻪﯼ ﺍﺗﺤﺎﺩﯾﻪ ﺍﺭﻭﭘا ﻭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻮ؛
ﺳﺮﺩﺍر...
ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﻫﻤﻪﯼ ﻟﯿﺴﺖﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﻫﺴﺘﯽ؟؟؟!!!ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻟﯿﺴﺖ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪﯼ!!!ﻭ ﺑﻌﺪ ﮐﻨﮕﺮﻩﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻫﻢ ﺭﺳﻤﺎً ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﯼ ﺗﺮﻭﺭﺕ ﺭﺍ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮔﻮﮔﻞ ﻫﻢ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﮐﺮﺩﻩ!!!ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﻟﺒﻨﺎﻥ ﭘﻮﺯ ﺭﮊﯾﻢ ﺻﻬﯿﻮﻧﯿﺴﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟَﺠﻦ ﻣﯽﻣﺎﻟﯽ، ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺳﺮﺩﺍﺭ.ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﺠﺎﻫﺎ هیمنه ی پوشالی ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﻫﺎﯾﺖ ﻟﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ، ﻭﻟﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺳﯿﻠﯽ ﺧﻮﺭﺩﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪﺳﺖ.
ﺷﯿﻤﻮﻥ ﭘﺮﺯ ( ﺭﻫﺒﺮﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ) : ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺭﻭﯼ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﮊﻧﺮﺍﻝ ﻗﺎﺳﻢ ﺳﻠﯿﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ...
ما همه سرباز حاج قاسم هستیم..

اسماعیلی بازدید : 74 دوشنبه 18 اسفند 1393 نظرات (0)

یک عکاس غیرحرفه‌ای موفق شد از یک اتفاق باورنکردنی عکس بگیرد. دوشنبه عصر در یک پارک در شرق لندن، یک راسوی کوچک سوار دارکوب شد تا پرواز را تجربه کند!مارتین لومِی همراه با همسر خود برای قدم زنی به آنجا رفته بود. اما ناگهان متوجه اتفاقی عجیب شدند. مارتین می‌گوید: «زمانی که دوربین چشمی را کنار گذاشتم تا با دوربین عکاسی عکس بگیرم، آن دارکوب پرواز کرد و تقریبا به سمت ما می‌آمد. به یک باره دیدیم که یک پستاندار کوچک پشت آن دارکوب سوار شده است.

اسماعیلی بازدید : 112 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (2)

خبر از یک زن بیمار شود
 
میمیرم...
 
مادری دست به دیوار شود 
 
میمیرم...
                    
با زمین خوردن تو                          ..
                 
بال و پرم میریزد        .....
      
                    چادرت را نتکان                            ....
                      عرش بهم میریزد          ...
"   
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها..

 

اسماعیلی بازدید : 76 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (0)

آسمان امشب علی                  
                 
تنهای تنها مانده است
  
رفته یار و هم سفر                        
                         
اما علی جا مانده است…..

اسماعیلی بازدید : 68 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (0)

فضه نقل میکند ؛ که صدای در خانه آمد:
خواستم درب را باز کنم فاطمه(سلام الله علیها) فرمود صبر کن٬ این صدای در زدن علی ست، میخواهم خودم باز کنم.
به زحمت خودش را به در رساند ؛ وقتی علی (علیه السلام) همسرش را دید بغض کرد و فرمود : شما چرا زحمت این کار را کشیدید؟
فاطمه (سلام الله علیها) فرمود : شنیده ام این روزها دیگر مردم به شما سلام نمیکنند !!! خواستم علی جان من اول به شما سلام کرده باشم.
علی (علیه السلام) با صدای لرزان فرمود : بانو جان سلام که نمیکنند هیچ ٬ من سلام میکنم اما جواب سلامم را نمیدهند!!!

اسماعیلی بازدید : 80 چهارشنبه 13 اسفند 1393 نظرات (0)

هنگامى كه روز قیامت فرا مى رسد دخترم فاطمه در حالى مى آید كه بر یكى از ناقه هاى بهشتى سوار است و از دو پهلوى آن ناقه حریرهاى بهشتى آویزان ، مهار آن از مروارید تازه ، پاهایش از زمرد سبز، دم آن از مشگ ناب ، دیدگانش از در و یاقوت سرخواهد بود.
قبه اى از نور بر پشت آن ناقه نصب شده كه اندرون آن از بیرون آشكار، میان آن حاوى عفو پروردگار و بیرون آن رحمت خداوند رحیم است .
فاطمه تاجى از نور بر سر دارد كه داراى هفتاد پایه باشد، هر پایه اى از آن به وسیله مرواریدى مرصع و نظیر ستاره اى درخشان خواهد بود.
در طرف راست و چپ فاطمه هر كدام هفت هزار ملك خواهد بود.....
و آنگاه از طرف خداوند رئوف ندا مى رسد: اى حبیبه و فرزند رسول من از من بخواه تا عطانمایم ، شفاعت كن تا من بپذیرم ، به عزت و جلال خودم كه امروز ظلم و ستم هیچ ستمگرى از نظر من محو نخواهد شد.
در همین زمان است كه مى گوید: بار خدایا! فرزندان ، شیعیان ، دوستان ، و دوستان دوستان فرزندان مرا به من ببخش !
آنگاه از طرف پروردگار جهان منادى ندا مى كند: فرزندان ، شیعیان ، دوستان ، و دوست دوستان ذریه فاطمه كجایند؟ ایشان عموما در حالى كه ملائكه رحمت پروردگار آنان را احاطه كرده باشند مى آیند. سپس فاطمه جلو مى رود تا ایشان را داخل بهشت مى نماید.
)
شیخ صدوق در كتاب امالى؛ نقل از رسول خدا صلى الله علیه و آله(

اسماعیلی بازدید : 87 یکشنبه 10 اسفند 1393 نظرات (2)

این کیه تو نیویورک و کالیفرنیا 400 هزار نفر مقلد داره؟
این مرد 75 ساله کیه این قدر عاشق و فدایی داره؟
کدوم مرجع تقلیدی دومین تندخوان کشورش بوده؟
کدوم رهبری در دنیا هشت سال سردار جبهه‌ های جنگ بوده؟
کدوم فرمانده جنگی رئیس جمهور کشورش بوده.

اسماعیلی بازدید : 79 پنجشنبه 23 بهمن 1393 نظرات (0)

فرزند و نوه‌های مقام معظم رهبری همچون آحاد مردم در راهپیمایی ۲۲بهمن حضورپیدا کردند.


سید مجتبی، پسر دوم رهبر انقلاب.

محمدصادق عباسی بازدید : 134 پنجشنبه 19 آذر 1394 نظرات (1)

امام صادق (علیه السلام) در روز 17 ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. پدر گرامی آن حضرت، امام محمد باقر (علیه السلام) و مادر ارجمندش ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. نام شریفش جعفر و لقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبدالله می باشد. شهادت آن حضرت در 25 شوال سال 148 هجری قمری، در 65 سالگی، به دستور منصور دوانیقی، خلیفه ستمگر عباسی، به وسیله سمی که به آن بزرگوار خوراندند، در شهر مدینه اتفاق افتاد، و محل دفنش در قبرستان بقیع است.
امام جعفر صادق (علیه السلام) تلاش و کوشش خود را با مساعی علمی آغاز و حوزه فکری و ثمربخش خویش را که بزرگان فقها و متفکران از آن بیرون آمدند، در صفوف امت، افتتاح کرد و با تربیت شاگردانی دانشمند، ذخیره علمی بزرگی برای امت برجای گذاشت. بعضی از شاگردان نامی آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعین و ... که هر یک چهره های درخشانی از تربیت شدگان مکتب آن حضرتند. حرکت علمی او آن سان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرتش در همه شهرها و دیارها پیچیده بود.
جاحظ در مورد امام صادق (علیه السلام) می گوید:«امام صادق چشمه های دانش و حکمت را در روی زمین شکافت و برای مردم درهایی از دانش گشود که پیش از او معهود نبود و جهان از دانش وی سرشار گردید.»هدف امام صادق (علیه السلام) از گسترش برنامه فرهنگی، چاره جهل امت و تقویت عقیده به مکتب اسلام و نیز ایستادگی در برابر امواج کفرآمیز و شبهه های گمراه کننده و حل مشکلات ناشی از انحراف حکومت بود.
تلاش آن حضرت از طرفی مقابله با امواج ناشناخته و فاسد اوضاع سیاسی عهد امویان و عباسیان بود که انحرافات عقیدتی آن، بیشتر معلول ترجمه کتاب های یونانی و فارسی و هندی و پدید آمدن گروه های خطرناک از جمله غلات و زندیقان و جاعلان حدیث و اهل رأی و متصوفه بود که زمینه های مساعد رشد انحراف را به وجود آورده بودند. امام (علیه السلام) در برابر تمامی آنها ایستادگی کرد و با همه مناظره و مباحثه کرد و خطر افکارشان را برای ملت اسلام افشا نمود و از طرف دیگر، با تلاش های خستگی ناپذیر، مفاهیم عقیدتی و احکام شریعت را منتشر ساخت و آگاهی علمی را پراکند و توده های عظیم دانشمندان را به منظور آموزش مسلمانان مجهز ساخت.
امام صادق (علیه السلام) مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در مدینه محل تدریس خویش قرار داد و مردم، دسته دسته از دور و نزدیک به آنجا می شتافتند و سؤالات گوناگون خود را مطرح و جواب لازم را دریافت می نمودند. از جمله استفاده کنندگان از محضر آن بزرگوار، مالک بن انس و ابوحنیفه و محمد بن حسن شیبانی و سفیان ثوری و ابن عینیه و یحیی بن سعید و ایوب سجستانی و شعبة بن حجاج و عبدالملک جریح و دیگران بودند.
امام صادق(علیه السلام) به پیروان خود فرمان داد که به حاکم منحرف پناه نبرند و از داد و ستد و همکاری با او خود داری کنند و به اصحاب و دوستان خود سفارش می کرد که در هر کار، مخفیانه عمل کنند و تقیه را رعایت نمایند و در هر عملی که انجام می دهند توجه کامل داشته باشند که دشمنان و مخالفان شان متوجه آن نشوند. آن حضرت مردم را بر آن می داشت تا در قیامی که زید بن علی بن الحسین (علیه السلام) بر ضد دولت امویان کرده بود، پشتیبان زید باشند. هنگامی که خبر قتل زید به او رسید بسیار ناراحت شد و اندوهی عمیق به او دست داد و از مال خود به خانواده هر یک از یاران زید که با او در آن واقعه آسیب دیده بودند هزار دینار داد و نیز هنگامی که جنبش بنی الحسن (علیه السلام) شکست خورد، امام را حزن و اندوه فرا گرفت و سخت بگریست و مردم را مسؤول کوتاهی در برابر آن جنبش دانست. با این حال، آن حضرت از در دست گرفتن حکومت، خودداری فرمود و این کار را به وقتی موکول کرد که نقش دگرگون سازی امت را ایفا کند و در مجرای افکار امت تأثیر گذارد و انحراف های گوناگونی را که واقعیات سیاسی و اجتماعی روز به وجود آورده بود تصحیح نماید، آنگاه در داخل امت عهده دار تجدید بنا شود و امت را آماده سازد تا در سطحی درآیند که بتوانند حکومتی را که خود می خواهند، تشکیل دهند.
امام صادق در نگاه دیگران
ابوحنیفه، پیشوای مشهور فرقه حنفی، گفته است:«من دانشمند تر از جعفربن محمد ندیده ام.» «لو لا السنتان لهلک نعمان»؛ یعنی اگر آن دو سال (شاگردی من نزد او) نبود، نعمان هلاک می شد. (اسم ابوحنیفه نعمان بن ثابت بوده است). مالک، پیشوای فرقه مالکی، گفته است: «مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد می کردم، او را همواره در یکی از سه حالت می دیدم؛ یا نماز می خواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت می کرد، و هرگز او را ندیدم که بدون وضو حدیث نقل کند.»
اکنون از باب تیمن و تبرک و جهت بهره مندی بیشتر، سخنی چند از آن امام بزرگوار را ذکر می کنیم؛
کمال احسان
«لایتم المعروف الابثلاث خصال؛ تعجیله و تقلیل کثیره و ترک الامتنان به» احسان و نیکی کامل نباشد، مگر با سه خصلت؛ شتاب در آن، کم شمردن بسیار آن، و منت ننهادن بر آن.
محاسبه نفس
«حق علی کل مسلم یعرفنا ان یعرض عمله فی کل یوم و لیله علی نفسه فیکون محاسب نفسه، فان رای حسنه استزاد منها، و ان رای سیئه استغفر منها لئلایخزی یوم القیمه» بر هر مسلمانی که ما را بشناسد، سزاوار است که در هر شبانه روز، عملش را بر خود عرضه دارد و خود حسابگر خویش باشد، اگر حسنه دید بر آن بیفزاید، و اگر گناه دید از آن آمرزش خواهد تا اینکه روز قیامت رسوا نشود.
استقامت
«لو ان شیعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه ولاظلهم الغمام و لاشرقوا نهارا و لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم و لما سالوا الله شیئا الااعطاهم» اگر شیعیان ما استقامت می ورزیدند، هر آینه فرشتگان با آنها دست می دادند و ابرها بر آنها سایه می انداخت و در روز می درخشیدند و از بالای سر و زیر پای خود روزی می خوردند و چیزی از خدا نمی خواستند مگر اینکه به آنها عطا می کرد.

محمدصادق عباسی بازدید : 69 پنجشنبه 19 آذر 1394 نظرات (0)

پدری، دفتر مشق فرزندش رو كه خیلی تمیز و مرتب بود نگاهی كرد و گفت:
فرزندم! چرا توی این دفتر، حرفای زشت ننوشتی؟ چرا كثیفش نكردی؟ چرا خط خطیش نمیکنی؟
پسر با تعجب گفت:
بابااااا ! چون معلم هر روز نگاه میکنه و نمره میده.
پدر گفت: آفرین! دفتر زندگیت رو مثل این دفتر، پاك نگه دار، چون معلمی هست و هر لحظه داره نگاه میکنه و بهت نمره میده!

 

ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری؟ « آیا انسان نمیدونه که خدا داره می بینه؟ » علق/۱۴

  وضعیت دفتر ما چطوره؟

 

اسماعیلی بازدید : 68 دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 نظرات (0)


عکس قربانی شیمیایی فاجعه حلبچه - عمر خاور - که توسط دکتر احمد ناطقی در بمباران شیمیایی حلبچه در اسفندماه ۱۳۶۶ ثبت شد بعد ها به عنوان نماد جهانی قربانیان شیمیایی شناخته شد.

اسماعیلی بازدید : 80 دوشنبه 18 اسفند 1393 نظرات (0)

 

اثبات خیانت امت به امیرالمومنین (ع) از قرآن و سنت
آنچه پس از پیامبر اکرم (ص) رخ داد در امم گذشته مخصوصا امت حضرت موسی و عیسی (علیهما السلام) نیز به وقوع پیوست و بسیاری از آنان پس از هدایت گمراه شدند .
مانند قوم بنی اسرائیل پس از رفتن موسی به میقات مرتد و گوساله پرست شدند! و جز اندکی همراه خلیفۀ او هارون باقی نماندند ! و نصاری پس از عروج حضرت عیسی (ع) وصی واقعی او شمعون الصفا ( پطرس ) را رها کرده و گرد پولس منافق، جمع شده، و توحید ناب را به الوهیت عیسی(ع) تحریف کردند.
چنانکه در ذیل آیه دوم عنکبوت نیز به این سنت شایعه در امم گذشته اشاره شده است
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا ولیعلمن الکاذبین
آیا مردم گمان كردند به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما كسانی را كه پیش از آنان بودند آزمادیش کردیم (و اینها را نیز امتحان میكنیم) تا كسانی را كه راست میگویند و كسانی را كه دروغ میگویند بدانیم .
حضرت رسول نیز از آن فتنه به علی (ع) خبر داده بود و از آن به عنوان خیانت امت نام برد !
حاکم نیشابوری به سند صحیح نقل می کند :
حیان أسدی می گوید از علی (ع) شنیدم که فرمود : پیامبر به من فرمود :
امت پس از من به تو خیانت می کنند در حالی که تو بر اساس دین من زندگی کرده و بر روش من کشته می شوی . کسی که که ترا دوست دارد مرا دوست داشته وکسی که تو را دشمن دارد مرا دشمن داشته است و بزودی محاسنت از خون سرت رنگین خواهد شد .
4686
عن حیان الأسدی سمعت علیا یقول : قال لی رسول الله صلى الله علیه و سلم إن الأمة ستغدر بك بعدی و أنت تعیش على ملتی و تقتل على سنتی من أحبك أحبنی و من أبغضك أبغضنی و إن هذه ستخضب من هذا یعنی لحیته من رأسه
المستدرك على الصحیحین - ج 3 - ص 153 - دارالکتب العلمیه

اسماعیلی بازدید : 78 دوشنبه 27 بهمن 1393 نظرات (0)

شنیده اید بعضی افراد مسن می گویند: کفر نگو سنگ می شوی!
می دانید این سخن از کجا سرچشمه می گیرد؟
از داستانی که آیات 33 تا 40 سوره قمر بیان می کند:
(33)
قوم لوط نیز آیات و رسول حق را تکذیب کردند.
(34)
ما هم جز خانواده لوط که به وقت سحر نجاتشان دادیم همه آنان را به سنگباران هلاک نابود کردیم.
(35)
نجات اهل بیت لوط هم به نعمت و لطف ما بود ، بلی ما چنین شکرگزاران را پاداش می دهیم.
(36)
لوط آن قوم را از قهر و مؤاخذه ما ترسانید باز آنها در آیات ما شک و انکار کردند.
(37)
و قوم از او مهمانانش را ( که فرشتگانی زیبا بودند ، بر سوء قصد ) طلبیدند ، ما هم چشم آنها را بی نور و نابینا کردیم ( و گفتیم که ) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.
(38)
و شبی به صبحگاه رسید که ( مرگ آمد و ) عذاب دایم ( دوزخ ) گریبانشان گرفت.
(39)
و گفتیم ) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.
(40)
و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟
همچنین آیات 80 تا 84 سوره اعراف، 54 تا 59 سوره نمل و...
اکنون، ما پس از سال ها می توانیم آثار برجا مانده ی این عذاب معجزه آسا را ببینیم،
در شهر سوخته پمپئی در کشور تاریخی ایتالیا که مردم آن سنگ شده اند!
این شهر سوخته در نزدیکی کوه آتشفشانی وزوو یا (وسوویوس) در شهر ناپل ِ ایتالیا واقع می باشد.

تعداد صفحات : 8

درباره ما
Profile Pic
امام حسن (ع) : اهل مسجد زائران خدا هستند و بر زیارت شونده است كه به زائرانش هدیه ای بدهد.... مسجد نبی اکرم (ص) شهرستان ملایر ، یکی از زیباترین مساجد ملایر میباشد که دقیقا این مسجد واقع در ملایر بلوار انقلاب روبروی آموزش و پرورش شهرستان ملایر قرار دارد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کلمه مسجد مجموعا چند بار در قرآن کریم آمده است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 731
  • کل نظرات : 480
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 310
  • باردید دیروز : 25
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 474
  • بازدید ماه : 949
  • بازدید سال : 5,638
  • بازدید کلی : 189,116
  • نوای سایت