این مرجع اگرچه سالهای سال سختی کشید و تبعید را تحمل کرد، اما بالاخره نهتنها نظام شاهنشاهی را در ایران بر انداخت بلکه موفق شد نظام جدیدی را با نام جمهوری اسلامی ایران و با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی در کشور راه بیندازد. اما ماجرا چگونه بود.
شروع یک راه
ماجرا از سال 1341 شروع شد. از زمانی که انقلاب سفید شاه با مخالفت امام و سایر مراجع مواجه شد و بسیاری از طلاب علوم دینی آن زمان هم به صف مخالفان پیوستند.
شاه که مست از پیروزی بود و توانسته بود سیاستمداران قدیمی همچون مصدق را از صحنه حذف کند، این بار نهتنها نتوانست این اعتراضها را تحمل کند، بلکه تصمیم گرفت به مراجع و طلاب علوم دینی پاسخ بدهد و آنها را تهدید کند.
او روز 23 اسفند سال 1341 در پایگاه وحدتی شهر دزفول سخنرانی کرد و به شدت به مراجع و طلاب تاخت و آنها را تهدید کرد که اگر فرمانبردار نشوند پاسخ سختی دریافت خواهند کرد. این تهدید اما با پاسخ سخت امام خمینی مواجه شد، ایشان با صدور اطلاعیهای نوروز سال 1342 را عزای عمومی اعلام کردند.
به همین خاطر قم در نوروز سال 1342 رنگ و روی دیگری یافته بود و بسیاری از زائران این شهر که به پابوس حضرت معصومه میرفتند در جریان امور قرار میگرفتند.
در روز دوم فروردین ماه این سال در بیت امام خمینی مراسم عزاداری برپا بود و آیتالله گلپایگانی هم مراسم عزاداری در مدرسه فیضیه برپا ساخته بود.
رژیم شاه که از این اتفاقات به خشم آمده بود تصمیم گرفت ضرب شستی به روحانیون نشان دهد، به همین خاطر نیروهای لباس شخصی و گارد را به قم فرستاد تا به برپایی این عزاداریها خاتمه دهند.
در روز دوم فروردین طلاب علوم دینی مدرسه فیضیه سرگرم عزاداری بودند که با هجوم لباس شخصیها مواجه شدند، طلاب هم بلافاصله با چوب و سنگ به دفاع از خود پرداختند، اما نیروهای گارد این مدرسه را محاصره کردند و با هجوم به آن به روی مردم و طلاب آتش گشودند.
شاه فکر میکرد با این کار درس خوبی به روحانیون و علمای قم داده و آنها را برای همیشه ساکت کرده است. غافل از این که با این کار تیشه به ریشه خودش زده است.
اگر چه شاه تلاش میکرد تا نگذارد کسی در مورد این واقعه صحبت کند، اما امام تصمیم گرفت با صدور اطلاعیهای نسبت به این وقایع اعتراض کند. امام در بیانیههای متعددش نهتنها ابعاد این ماجرا را برشمرد، بلکه مردم را نسبت به وضعیت مملکت هشیار و بیدار کرد.او در یکی از این بیانیهها نوشت«من مصمم هستم که از پا ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم.شما هم ای علمای اسلام مصمم شوید و بدانید که پیروزی از آن شماست.»
این بیانیهها مدام بر خشم حکومت میافزود و باعث میشد تا آنها روز به روز نسبت به این شخصیت بزرگ حساستر شوند و در تصمیم خود برای حذف ایشان مصممتر گردند.
البته بودند کسانی مثل اسدالله علم که میکوشیدند وقایع را وارونه جلوه دهند و حمله به مدرسه فیضیه را در حد یک نزاع پایین بیاورند. مدعی بود که در این روز روحانیونی که با اصلاحات ارضی مخالفند با دهقانان درگیر شدهاند و به زد و خورد پرداختهاند. با این حال اما بیانیههای امام که دست به دست و سینه به سینه میچرخید هر روز بیشتر مردم را نسبت به واقعهای که رخ داده بود آگاه میساخت.
نقطه عطف
ماه محرم سال 1342 از 4 خرداد شروع میشد، به همین خاطر امام تصمیم گرفت در این ماه به افشاگری علیه رژیم بپردازد. البته حکومت شاه هم با اطلاع از این تصمیم روحانیون و علما بسیاری از وعاظ معروف را احضار و ممنوعیتهای جدید را به آنها اعلام کرد.
این ممنوعیتها شامل 3 سر فصل میشد، علیه شاه سخن نگویند، علیه اسرائیل مطلبی نگویند و از این که اسلام در خطر است سخنی به میان نیاورند.
امام اما در تصمیم خود مصمم بود و به همین خاطر در نشستی با مراجع و علمای قم پیشنهاد کرد که روز عاشورا هر یک از آنها برای مردم و عزاداران حسینی سخنرانی کنند.
به همین خاطر امام در ساعت 16 عاشورای حسینی سال 1342 (13خرداد) به مدرسه فیضیه رفت و در سخنرانی تاریخی به افشای رژیم شاه پرداخت.
ایشان سخنرانی را با اشاره به واقعه عاشورا آغاز کردند و بعد حمله به مدرسه فیضیه را با این واقعه مقایسه کردند؛ «اگر ما نگوییم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا این طور نیست؟ اگر ما نگوییم اسرائیل برای اسلام و مسلمین خطرناک است آیا خطرناک نیست؟ و اصولا چه ارتباط و تناسبی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت میگوید از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت شاه اسرائیلی است؟»
این سخنرانی درست مثل زلزلهای بود که از قم شروع شد و رفته رفته تمام ایران را در برگرفت.
امواج این زلزله وقتی به تهران و دفتر شاه رسید او را وادار به گرفتن تصمیماتی کرد که از تصمیمات گذشته او هم اشتباهتر بودند.
شاه بلافاصله دستور بازداشت امام را صادر کرد. 2 روز پس از این سخنرانی، در روز 15 خرداد کماندوهای رژیم شاه منزل امام را محاصره کردند و ایشان را بازداشت و راهی تهران نمودند. امام در تهران ابتدا در یک سلول انفرادی بازداشت بود و بعد به یک پادگان نظامی منتقل شد.
بیداری مردم
مردم اما پس از این واقعه تازه از خواب بیدار شدند، خبر دستگیری امام بلافاصله ایران را فرا گرفت و مردم در اعتراض به بازداشت یکی از مراجع در شهرهای تهران، قم، ورامین، مشهد و... به خیابانها آمدند تا اعتراض خود را به این عمل رژیم شاه نشان دهند.
به دنبال این اتفاق بود که رژیم شاه دستور داد تا مردم را در بسیاری از شهرها به خاک و خون بکشند. علم که نخست وزیر بود باز هم وارد میدان شد و از محاکمه نظامی امام و یارانش خبر داد. او حتی گفت که ممکن است امام و برخی دیگر از روحانیون به اعدام محکوم شوند.
اما با مخالفت دامنهدار علما، مردم و روحانیون این اتفاق نیفتاد و بالاخره علم جای خود را به حسنعلی منصور داد.
امام در اسفند ماه این سال از تهران به قم رفت و علما از ایشان استقبال گرمی کردند.
با آمدن حسن علی منصور، بحث کاپیتولاسیون شکل گرفت و امام هم با واکنش نسبت به این قضایا، نشان داد که بیدار است و نمیگذارد حاکمان این سرزمین خواب خوش ببینند.
مردی به زلالی آسمان
خرداد ماه برای مردم ایران ماه خاصی است. در این ماه اتفاقات تاریخی مهمی رخداده است، از یک طرف در روز سوم این ماه خرمشهر پس از ماهها اشغال، از چنگ ارتشبعث آزاد شده و از سوی دیگر قیام تاریخی 15 خرداد در این ماه شکل گرفته است.
این ماه برای ما ایرانیها به خاطر همه این اتفاقات ماه مهمی است. اما مهمترین واقعه تلخی که در این ماه رخداده رحلت امام(ره) بود. در سال 1368 امام جان به جان آفرین تسلیم کرد تا انقلاب را به دست فرزندان معنوی خودش بسپارد.
ایشان نهتنها معمار و بنیانگذار انقلاب ایران بودند بلکه یکی از شحصیتهای برجسته جهان به شمار میروند که توانستهاند، در قرن حاضر یکی از عظیمترین انقلابهای این کره خاکی را به پیروزی برسانند. ویژگی اخلاقی این عالم ربانی آنقدر زیاد است که به این راحتیها نمیشود از آن نوشت. ایشان علاوه بر مقام مرجعیت، یکی از عارفان الهی بودند و در حوزه ادبیات و فلسفه هم تبحر خاصی داشتند. با همه اینها هم سادگی و ساده زیستی را هیچوقت چه در دوران طلبگی و چه در دوران رهبری رها نکردند.
سیره عملی و علمی امام خمینی میتواند الگوی بسیاری از کسانی باشد که دنیا چشم شان را گرفته است.
منبع: http://www.jamejamonline.ir