سیل چشمانم باز از فراقت جاریست.خسته ام باز بیاجمعه هاتکراریست
در پی قافیه ها چه پریشان ماندم ..قافیه در شعرم با حضورت جاریست
به هوایت آقا بغض کرده شعرم....آسمانش انگار نم نمک بارانی
دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست
در فراغت آقا چشم در راهم من.... گر چه این جمعه همان جمعه تکراریست...