loading...
مسجد نبی اکرم (ص)
اسماعیلی بازدید : 112 پنجشنبه 29 مرداد 1394 نظرات (0)

 

زشتى و كيفر غيبت‏

خداوند بزرگ در مذمّت غيبت مى‏فرمايد:

وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ‏[1]: و هيچ يك از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به يقين) همه شما از اين امر كراهت داريد.

خداوند در نهى از غيبت تأكيد فرموده و آن را گوشت مرده آدمى تشبيه كرده است، تا مردم از آن پرهيز نمايند.

پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: در روز قيامت بنده را كه كارهاى نيكى انجام داده مى‏آورند، ولى در نامه اعمالشان چيزى ديده نمى‏شود، مى‏پرسد: پس كجاست كارهاى خوبى كه در دنيا انجام دادم؟ گفته مى‏شود: با غيبتى كه از مردم كردى‏

إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 302

از بين رفت و در عوض‏[2] به آنها داده شد.[3] از سوى خدا به موسى وحى شد، كه هر غيب‏كننده‏اى كه با توبه از دنيا برود، آخرين كسى است كه به بهشت وارد مى‏شود و هر غيبت‏كننده‏اى كه بر آن اصرار داشته باشد، و با اين حال از دنيا برود و توبه نكند، اوّلين كسى است كه داخل دوزخ مى‏گردد.

در روايت وارد شده كه هر كس از او غيبت شود نصف گناهانش آمرزيده مى‏شود. و نيز در روايت آمده وقتى نامه اعمال برخى را به دستشان مى‏دهند، حسناتى در آن مى‏بيند، كه آنها را انجام نداده است، (و او حيران مى‏ماند كه اين كارها را انجام نداده است) به او گفته مى‏شود، اين ثواب غيبتهايى است كه مردم از تو كرده‏اند.

يكى از علما گفت: اگر بخواهم از كسى غيبت كنم، از پسرم غيبت مى‏كنم، زيرا او به حسنات من سزاوارتر است، تا ديگران.

به حسن بصرى گفته شد: فلانى از تو غيبت كرده است؟

حسن هديه‏اى برايش فرستاد و به او پيام داد كه چون شما مقدارى از حسنات خود را به من هديه كرده‏اى، خواستم زحمت تو را جبران كنم.

جلوگيرى از غيبت كردن‏

در حديث است كه هر گاه نزد كسى از برادر مؤمنش غيبت شود و او از آن‏

 

إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 303

جلوگيرى نكند؛ به خدا و رسول او صلّى اللَّه عليه و آله و سلم خيانت كرده است.[4] بزرگان گفته‏اند: اگر سودى به برادر مؤمنت نمى‏رسانى، زيانى نرسان، و اگر شادش نمى‏كنى، غمگينش مكن، و اگر از او تمجيد نمى‏كنى، بدگويى‏اش نكن.

پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: به يك ديگر حسادت و كينه نورزيد، و از همديگر غيبت نكنيد و با هم برادر باشيد.[5]

شدّت زشتى غيبت‏

پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: از غيبت به شدّت پرهيز كنيد، زيرا از زنا بدتر است، و دليلش اين است كه اگر كسى زنا بكند و توبه نمايد، خداوند توبه‏اش را قبول مى‏فرمايد، اما غيبت‏كننده را نمى‏بخشد، مگر غيبت‏شونده او را ببخشد.[6] پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: در شب معراج گروهى را ديدم كه صورتهاى خود را با ناخن مى‏خراشيدند، از جبرئيل پرسيدم: ايشان چه كسانى‏اند؟ گفت:

غيبت‏كنندگان هستند.[7]،[8]

إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 304

پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلم در خطبه‏اى بالاى منبر در باره ربا و خطرهاى بزرگ آن سخن مى‏گفتند و فرمودند: «گناه گرفتن يك درهم ربا از هفتاد زنا با محرم خود بيشتر است و ريختن آبروى مسلمان از آن بدتر است و گناهش بالاتر.» در تفسير آيه:

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ[9]: واى بر هر عيبجوى مسخره‏كننده‏اى! فرموده‏اند: «همزه» يعنى: كسى كه به مردم طعنه مى‏زند و «لمزه» يعنى: كسى كه با غيبت گوشت مردم را مى‏خورد.

سزاوار است كه وقتى انسان مى‏خواهد عيبت ديگران را ذكر كند، به ياد عيبهاى خود بيفتد و آنها را در وجود خود ريشه‏كن سازد و از آنها استغفار نمايد. بر شما باد كه هميشه خدا را ياد كنيد، زيرا درمان بيماريهاى روحى و جسمى شما همان است و از بدگويى ديگران حذر كنيد كه سبب بيمارى شما مى‏گردد.

روزى حضرت عيسى عليه السّلام با حواريون خود از كنار سگى متعفّن‏[10] مى‏گذشت، حواريون گفتند: چه بوى بدى مى‏دهد؟ آن حضرت فرمود: عجب دندانهاى سفيدى دارد، كنايه از اينكه زبانت را (اى شنونده) جز بر خير حركت مده.[11]

إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 305

حقيقت غيبت چيست؟

حقيقت غيبت آن است كه چيزى را به ديگرى نسبت بدهى كه اگر به گوشش برسد، آن را ناخوش دارد و به آن راضى نباشد، و اين نسبت در همه چيز صادق است، مثلا: راجع به نسبت و خاندان وى، چيزى گفته شود (كه بى‏اصل و نسب است) و يا بدنش فلان نقص را دارد، و يا مثلا ديوانه و كم عقل است، و يا كارهايش از روى حساب و كتاب نيست يا دينش سست است، يا بد اخلاق و رياكار است و يا لباسش چرك است،[12] (خلاصه تحت هر عنوانى او را تحقير كنى، شرعا حرام است و انسان در مورد آن كيفر مى‏شود).

تعريف و معنى غيبت، و پاداش جلوگيرى از غيبت‏

پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: حد غيبت اين است كه در باره ديگرى چيزى بگويى (كه اگر به گوشش برسد او را ناخوش آيد) و آن صفت در او باشد، و اگر دروغ گفته باشى؛ تهمت محسوب مى‏گردد و كسى كه در مجلس غيبت حاضر شود و به آن گوش دهد، در آن شريك است و اگر از آن جلوگيرى كند، خداوند او را مى‏بخشد.

و نيز پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: كسى كه از ريختن آبروى مسلمانى جلوگيرى نمايد، خداوند در قيامت او را از آتش دوزخ نجات مى‏دهد.[13] و فرمود: خوشا به حال كسى كه به عيبهاى خود بينديشد، و به عيوب مردم نپردازد.[14]

 

إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 306

انگيزه غيبت‏

علت‏غيبت‏كردن‏ به سينه‏هاى پر از حسد و خشم نسبت به ديگران باز مى‏گردد، و اگر اين دو صفت را انسان در خود بكشد، غيبتش نسبت به مردم بسيار كمتر مى‏گردد.

پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: دوزخ درى دارد كه كسى وارد آن نمى‏شود، مگر آن كس كه كينه خود را عملى ساخته باشد.

و فرمود: هر كس در حال قدرت، خشم خود را فرو برد، خداوند او را در انتخاب حور العين آزاد مى‏گذارد و هر چه خواست مى‏تواند انتخاب نمايد.[15] در كتابهاى آسمانى گذشته چنين آمده بود: اى فرزند آدم در هنگام خشم مرا ياد كن تا من هم در هنگام خشم تو را ياد كنم و تو را با ديگران هلاك نكنم.[16] لازم است انسان خردمند به جاى پرداختن به ديگران، به امور خود و معاش و فرزندان خود بپردازد، در اين صورت از ديگران غيبت نخواهد كرد، و در جايى كه اشتغال انسان به غير از ذكر خدا، خسارت محسوب مى‏گردد، تكليف غيبت معلوم است، (كه چه زيان بزرگى نصيب او مى‏گردد).

و فرمود: چيزى كه مردم را در آتش واژگون مى‏كند، آيا غير از گفته‏هاى زبان است؟![17] در اين باره همين بس كه فرمود:

إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 307

لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ‏؛[18]: در بسيارى از سخنان در گوشى (و جلسات محرمانه) آنها خير و سودى نيست؛ مگر كسى كه (به اين وسيله) امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند.

خداوند سخن گفتن را جز در اين گونه موارد، بى‏خير دانسته، و با بيان راهنمايى‏هاى لازم، نهايت مهر را در حقّ بندگان خود روا داشته، اگر چه پند نمى‏گيرند.

مذمّت سخن‏چينى‏

در مورد سخن‏چينى بايد گفت: كه گناهش از غيبت بيشتر و بزرگتر است، زيرا سخن‏چين علاوه بر غيبت، با نقل سخن، ديگران را به آزار برادران خود وامى‏دارد[19] و سبب ايجاد فتنه و فساد و كينه در جامعه مى‏گردد، خلاصه اين خصلت ناپسند و پست يكى از بدترين و كثيف‏ترين صفات است. خداوند اين خصلت را نكوهش كرده و سخن‏چين را فاسق ناميده و ديگران را از قبول سخنهايش بر حذر داشته و فرموده:

إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ‏[20]: هر گاه فاسقى (سخن‏چين) خبرى برايتان آورد، (فورى قبول نكنيد)

إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، ج‏1، ص: 308

در باره‏اش به تحقيق پردازيد، تا مبادا از روى ندانم‏كارى به ديگران آزارى برسانيد و بعد پشيمان شويد.

در روايت آمده كه شخصى به امام سجّاد عليه السّلام عرض كرد: فلانى در باره شما چنين و چنان گفت؟ فرمود: سوگند به خدا حقّ برادر خود را حفظ نكردى، زيرا او تو را امين دانسته، (و رازى با تو گفته) ولى تو به او خيانت كردى و حرمت مرا هم نگاه نداشتى، زيرا چيزى را به من گفتى كه نيازى به شنيدنش نداشتم، مگر نشنيده‏اى كه سخن‏چينها سگهاى دوزخ‏اند؟

ضمنا به آن شخص بگو به زودى مرگ همه ما را مى‏گيرد و در گور جاى خواهيم گرفت و در قيامت وعده‏گاه و حاكم بين مردم، خداوند است.

يكى از فرمانداران مأمون نامه‏اى به او نوشت كه فلان فرماندار تو مرده و يك صد هزار دينار ارث به جاى گذاشته و وارثى جز پسر بچه‏اى كم سنّ و سال از او به جا نمانده با توجه به اينكه اين مال از اموال شما برداشته شده، اگر سرورمان (مأمون) اجازه دهد، مال را تصرّف كرده و مقدارى را براى ما يحتاج طفل صغيرش مى‏گذاريم و بقيه را به نزد شما ارسال مى‏داريم؟

مأمون در پاسخ نوشت: «مال را خدا زياد كرده و فرزندش را خدا نگاه مى‏دارد، و سخن‏چين را خدا لعنت مى‏كند.»[21]

 

 



[1]( 2) حجرات/ 12.

[2]( 1) علّامه شعرانى: اين حديث مخالف بطلان احباط عمل است.

[3]( 2)

\iُ\i قال النبى صلّى اللَّه عليه و آله و سلم:\E يأتى الرّجل يوم القيامة و قد عمل الحسنات فلا يرى في صحيفته من حسناته شيئا فيقول اين حسناتى الّتى عملتها في دار الدّنيا؟ فيقال له ذهبت باغتيابك للنّاس و هى لهم عوض اغتيابهم.\E

[4]( 1)

\ من اغتيب عنده اخوه المؤمن فلم ينصره فقد خان اللَّه و رسوله.\E

[5]( 2)

\ لا تحاسدوا و لا تباغضوا و لا يغتب بعضكم بعضا و كونوا عباد اللَّه اخوانا.\E

[6]( 3)

\iُ\i قال النبى صلّى اللَّه عليه و آله و سلم:\E و قال ايّاكم و الغيبة فانّها اشدّ من الزّنا لانّ الرّحل يزنى فيتوب فيتوب اللَّه عليه و انّ صاحب الغيبة لا يغفر له الّا اذا غفرها صاحبها.\E

[7]( 4)

\ مررت ليلة اسرى بى الى السّماء على قوم يخمشون وجوههم بأظفارهم فسئلت جبرئيل عنهم فقال هؤلاء الّذين يغتابون النّاس.\E

[8]( 5) علّامه شعرانى: ان قيل كيف رآهم النبى صلّى اللَّه عليه و آله و سلم ...

: اگر كسى بپرسد هنوز قيامت بر پا نشده چگونه پيامبر آنها را ديد؟ مى‏گوييم: صور عالم جسمانى در عقول مجرّده روحانيت ثابت است، چه ماضى باشد و چه مستقبل و حال، پس اگر نفس به جهان عقول مجرده متّصل گردد، مسائل گذشته و آينده را مى‏بيند، زيرا در آنجا ترسيم مى‏گردد و از آن خبر مى‏دهد، بلكه ممكن است انسان در خواب هم ببيند كه نزديكانش مى‏ميرند يا مالى به او مى‏رسد، چه به صراحت و چه با تأويل، چنان كه در خواب ببيند دندانى از او كنده شد و اين امور براى مردم عادى است، تا چه رسد به پيغمبر ما در حال بيدارى و در شب معراج.

[9]( 1) الهمزه/ 1

[10]( 2) علّامه شعرانى: جائف يعنى: عفن.

[11]( 3)

\ مرّ عيسى عليه السّلام و معه الحواريون بكلب جائف قالوا ما اجيفه؟ فقال هو ما ابيض اسنانه.\E

يعنى: ما عود لسانه الّا على الخير.

[12]( 1) و الغيبة هى ان تذكر اخاك بما يكرهه.

[13]( 2)

\iُ\i قال النبى صلّى اللَّه عليه و آله و سلم:\E من ردّ عن عرض اخيه كان حقّا على اللَّه ان يعتقه من النّار.\E

[14]( 3)

\iُ\i قال النبى صلّى اللَّه عليه و آله و سلم:\E طوبى لمن شغله عيبه عن عيوب النّاس.\E

[15]( 1)

\iُ\i قال النبى صلّى اللَّه عليه و آله و سلم:\E من كظم غيظه و هو يقدر على امضائه خيّره اللَّه في اىّ حور العين شاء اخذ منهنّ.\E

[16]( 2)

\iُ\i في الحديث:\E اذكرنى عند غضبك اذكرك عند غضبى فلا امحقك مع من امحقه.\E

[17]( 3) علّامه شعرانى: حصائد جمع حصيده به معناى محصول درو شده، و در اينجا كنايه از اقوال است.

[18]( 1) نساء/ 114

[19]( 2) علّامه شعرانى: من الاعزاء و هو التحريص.

: واداشتن و تحريك كردن به آزار ديگران.

[20]( 3) حجرات/ 6

[21]ديلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب / ترجمه سلگى - قم، چاپ: اول، 1376ش.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
امام حسن (ع) : اهل مسجد زائران خدا هستند و بر زیارت شونده است كه به زائرانش هدیه ای بدهد.... مسجد نبی اکرم (ص) شهرستان ملایر ، یکی از زیباترین مساجد ملایر میباشد که دقیقا این مسجد واقع در ملایر بلوار انقلاب روبروی آموزش و پرورش شهرستان ملایر قرار دارد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کلمه مسجد مجموعا چند بار در قرآن کریم آمده است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 731
  • کل نظرات : 480
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 20
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 102
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 111
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 136
  • بازدید ماه : 277
  • بازدید سال : 4,966
  • بازدید کلی : 188,444
  • نوای سایت